فروشگاه تجارت حلال
فروشگاه هایپرثنا
سایت آپلود2
غریب مادر (شعر آیینی)
سایت هیئت های خراسان رضوی (لیست هیئت ها)
ساخت اسلایدمتحرک
وب سایت تکدید(شعر)
وب سایت شعر(مجتبی دسترنج)
وب سایت یاس کبود
معاونت حقوقی مجلس( کتابخانه)
دانلودنوحه
پایگاه تخصصی اهل بیت
ديوان شعر اهل بيت ع
وب باشگاه شعرآئینی
وب سایت توصیه های اخلاقی و..
وب سایت یامرتضی علی (ع)
وب سایت شوریده (دانلودنوحه)
در گذرگاه زمان
عطش روضه
وب سایت تقاطع
وب سایت زندگینامه مشاهیرواشخاص معروف و..
وب سایت اسلامیه
وب سایت بینات
علوم غریبه و...
شگفتی های قرآنی
وب سایت حکایات وحکمت
وبلاگهای منتخب درمیهن بلاگ
وبلاک هیئت محبان الزینب(س) جاده سیمان
سامانه ارسال پیام رایگان(پرند)
سامانه ارسال پیام رایگان(گیل پیامک)
سامانه ارسال پیام رایگان(پارسه)
سامانه ارسال پیام رایگان2
سامانه ارسال پیام رایگان
وب سایت های ارئه دهنده بنررایگان
ساخت بنر رایگان
سایت بعثه مقام معظم رهبری خراسان
سایت دانشگاه علمی کاربردی شهرداریهای خراسان
پایگاه مداح اهل بیت علیمی
پایگاه شخصی حاج مهدی اکبری
پایگاه شخصی حاج محمودکریمی
مرکز تنظیم آثارآیت ا... بهجت
سایت آیت ا... حکیم
سایت آیت ا... مدرسی
سایت بنیاداسلامی آیت ا... خویی
سایت آیت ا... وحیدخراسانی
سایت آیت ا...میرزاجوادتبریزی
مجمع احیای غدیر شهرستان ساری
پایگاه تخصصی اشعار اهل بیت
سازمان بسیج مداحان همدان
هئیت محبان الزهرا(س)بسیج بیشه سر
هیئت رزمندگان اسلام
پایگاه سادات
بانک اطلاعات شهرمشهد مقدش
هیأت مذهبی باب الحسین(علیه السلام)مشهد
هیئت حیدر کرار - مشهد مقدس
هیئت متحده غمزدگان حضرت رقیه (س) مشهد
پایگاه اطلاع رسانی جلسات هیئت های مذهبی
هیئت مکتب الحسین(ع) اصفهان
سایت هیئت محبان الرضا(ع)
سایت محمل (اشعارمذهبی)
وب سایت شخصی شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان میهن
مداحی وشعر
مشق هیئت (اشعارمذهبی )
وب سایت صلوات آنلاین
هیئت قمربنی هاشم
مسکین باخرزی
وب سایت عمیت عین لاتراک
هیئت کف العباس (ع)رودسر
پایگاه تخصص مدح
ازدحام گودال (شعر)
فریادالعطش (شعر)
وبلاک شعرشاعر(شعر)
وبلاک سهیل عرب(قاسم بن الحسن(ع))
وبلاک غمخانه رباب (س)
لیست کامل سایت های خبری ، روزنامه ها و خبرگزاری های فارسی
پایگاه های اطلاع رسانی و روزنامه های کشور
فهرست روزنامه های ايران
وبلاک باب الحرم جدید(شعر)
وبلاک کربلا
شعر
وبلاگ رضیع الحسین(ع)
اوج پرواز
مداحین اشعار
وبلاگ اشعار کامل شاعران
سایت هیئت محبان الرضا(ع)
سایت سادات
رئوف اهل بیت (شعر)
هیئت انصارالرضاع(مشهد)
هئیت جنت العباس اصفهان
وبلاک خادمین حسین بن علی آبدانان
سایت هیئت های تهران
سایت حسینیه (نوحه )شعر
سایت باب الحرم (جدید)
بزم اشک (شعرمداحی)
سایت فاطمه(س)
سایت قائمیه اصفهان(دانلودنرم افزار)
بانک اشعارمذهبی2
مادحین (اشعارمذهبی)
دینی(اشعار)
اشعار(یاحسین)
سایت اشعارمذهبی
سایت مداحی (متن اشعارمذهبی)
خیمه دلسوختگان
سایت حرم شاه
بانک اشعارمذهبی
2- پخش زنده از حرم های ائمه (ع)
1- پخش زنده از حرم های ائمه (ع)
پخش زنده حرم حضرت عباس(ع)
پخش زنده حرم امام رضا (ع)
پخش زنده ومستقیم حرم امام حسین (ع)
سایت امام 8
سایت معراج
سایت باب الحرم
بعثه مقام معظم رهبری (خراسان رضوی)
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60
اشعار میلاد امام حسن مجتبی(ع)
ضلعی از حدیث کسا
نذری کنید تا که دمی با خدا شویم
از این قفس که ساخته شیطان رها شویم
باری که روی دوش گرفتیم از گناه
روی زمین گذاشته و با صفا شویم
امشب شب در آمدن ماه فاطمه است
دیگر بس است باید از این خواب پا شویم
تا نیمه های ماه دگر صبر هم بس است
راهی بیت حضرت خیر النسا شویم
باید هزار سال عبادت کنیم تا
از سائلان واقعی مجتبی شویم
آقا عنایتی کن از این تن در آمده
قدری تو را صدا زده تا بی ریا شویم
قدری به ما نگاه کن آقا که تا ابد
گندم فروش صحن نگاه شما شویم
امشب به یمن آمدنت دست ما بده
آن باده ای که بر کرمت مبتلا شویم
حسنت مرا مقیم سرِ دار میکند
امشب علی ز لعل تو افطار میکند
وقتی تو را ز عرش فراتر گذاشتند
یعنی به روی دست پیمبر گذاشتند
در راه تو تمام خلائق نشسته اند
دل برده ای که نام تو دلبر گذاشتند
ماهی نبود تا که در این ماه گل کند
اینجا تو را به دامن مادر گذاشتند
خورشید را به امر خدا مثل هدیه ای
یک گوشه پیش هدیه حیدر گذاشتند
موسی برای مهد تو گهواره ساخت و
عیسی و دیگران روی آن پر گذاشتند
تا این که حاجت دل عالم روا شود
هفت آسمان به پای شما سر گذاشتند
امشب برای شادی زهرا و مرتضی
تاجی به روی فرق تو از زر گذاشتند
این افتخار ماست که با مقدم شما
ما را در آستان تو نوکر گذاشتند
با بودن تو فاطمه حس کرد مادر است
یعنی که اولین پسر چیز دیگر است
با مقدم تو دین خدا زنده میشود
ماه خدا کنار شما زنده میشود
عیسی به ناز مقدم تو ناز میکند
موسی که هیچ با تو عصا زنده میشود
ماه مبارک است در این نیمه های شب
با مقدم تو حال دعا زنده میشود
امشب که فاطمه به تو لبخند میزند
شهر مدینه غرق صفا زنده میشود
آقا خوش آمدی که در این لحظه های خوش
سلول های مرده ما زنده میشود
امشب تو آمدی و نبی گفت با علی
یک ضلع از حدیث کسا زنده میشود
وقتی شروع نهضت ارباب با شماست
با تو حسین و کرب و بلا زنده میشود
چشمان تو به چشم علی تا که وا شده
از آن به بعد نام شما مجتبی شده
شوری میان سینه من پا گرفته است
عشقی میان قلب و دلم جا گرفته است
مثل علی ست با نمک است و خدایی است
قنداقه ای که حضرت زهرا گرفته است
گویا دوباره موقع افطار آمده
با بوسه ای که از لبش آقا گرفته است
او که کریم خانه ی زهرا و حیدر است
رونق ز کار و بار مسیحا گرفته است
از سوی جنت آمده یا از سوی خدا
دسته گلی که حضرت موسی گرفته است
معمار گاهواره او دست جبرئیل
یعنی که کار عشق چه بالا گرفته است
یوسف رسیده است به پابوسی حسن
مجنون شده است و دامن لیلا گرفته است
با چشم خود دل از همه دل ها ربوده است
این ارث را ز ام ابیها گرفته است
آنقدر بیت حضرت زهرا شلوغ بود
یک هفته است نوح نبی جا گرفته است
ای برکت همیشه افطار ما حسن
خوش آمدی به خانه صدیقه یا حسن
از بس که مثل حضرت زهرا منور است
مست اند اهل خانه به قدری معطر است
حیدر ز شوق، محو تماشای روی اوست
گفتم که گفت فاطمه، او چیز دیگر است
گفته نبی عقیقه کند زودتر علی
آنقدر روی دلبر نوزاد محشر است
کی گفته است این که حسن مرد جنگ نیست
نیزه به دست حضرت فتاح خیبر است
گفتند نیست آشنا با فنون جنگ
جنگ جمل رسید همه دیدند حیدر است
با ضربه اش چو عایشه را زد به روی خاک
دیدند مستحق صد الله اکبر است
وقت نماز کنده شود از دل زمین
بیخود نبوده است که او مست کوثر است
در حلم و در عبادت و در سجده های شب
هم مثل مرتضی ست و هم چون پیمبر است
این را بدان کسی که به تن فخر میکند
محشر خدا به خلق حسن فخر میکند
مظلوم تر ز حیدر کرار یا حسن
ای نیمه شب به دوش شما بار یا حسن
ای صاحب تمام مکاتب ،امام عشق
استاد درس رزم علمدار یا حسن
ای قبله گاه خلق دو عالم بقیع تو
ای از دل شکسته خبردار یا حسن
پیری زود رس ز چه آمد سراغ تو
از غصه های کوچه عزادار یا حسن
ای زیر بار تهمت و دشنام بین شهر
ای از تمام شهر طلبکار یا حسن
آقا شنیده ام که قدت را شکسته اند
وقتی که سوخت آن در و دیوار یا حسن
آقا شب ولادت و روضه حلال کن
این روضه را زمینه عشق و وصال کن
---------------------------------
بالی برای پر زدنم دست و پا کنید
از قید و بند غصه دلم را رها کنید
ای روزه دارهای سر سفره ی کرم
حالی چو دست داد برایم دعا کنید
وقت سحر که فیض مناجات کامل است
منت گذاشته و مرا هم صدا کنید
ای سائلان پشت در خانه کریم
راهی برای رد شدن عشق واکنید
خیرات میدهند به هرکس که آمده
جانی بیاورید و به پایش فدا کنید
**
روزی که پا به دیده ی دنیا نهاده ای
رنگی دگر به جلوه مهتاب داده ای
در زیر پای تو سر خیل ملائک است
آن لحظه ای که در سفر حج پیاده ای
امشب اگر اراده کنی ذبح میشوم
جانم فدای منت و همچون اراده ای
سجاده ی تو عرش؛ در آن لحظه ای که تو
تکبیر گفته و به نماز ایستاده ای
نام تو را ادامه ی زهرا نوشته اند
تو مادری ترین پسر خانواده ای
هرکس که عشق حضرت مولا نمیشود
هر یوسفی که یوسف زهرا نمیشود
در طالعم اسیر حسن را رقم زدند
روزی که نقش خلقت من را رقم زدند
از روی سرو قامت لیلایی حسن
در شعر عشق سرو چمن را رقم زدند
بر روی لوح سینه بیتابم از ازل
با رنگ سبز نام حسن را رقم زدند
صبر حسن مقدمه ی ظهر کربلاست
این گونه شد که داغ کفن را رقم زدند
ای صبر تو مقدمه ی کار کربلا
پیش تو سر به زیر علمدار کربلا
**
-------------------------------------------------
سالها چشم به دنبال عبایی میگشت
سالها حُسن پِی قبله نمایی میشگت
عاقبت گمشده بردست علی پیدا شد
عشق در نیمه ماه رمضان زیبا شد
خانه وحی که عطر گل مریم دارد
جلوه های علوی جذبه خاتم دارد
خانه وحی اگرچه درِ عالم دارد
کلبه ای هست که یک قبله نما کم دارد
سفره هر سحرش بال ملک میخواهد
سفره حضرت زهراست نمک میخواهد
جلوه ای کرد خدا باز در این خانه و بعد
باز شد پنجره با دست کریمانه و بعد
خانه پر شد ز گل و لاله و پروانه و بعد
چشم ها مات شد از خنده دردانه و بعد
گوئیا روح علی باز به تن آمده است
باز اسفند بریزید حسن آمده است
چشم وا کردی و دل رفت ز دل هایی که
در تماشای تو بودند تماشایی که
همه مجنون شده از دیدن لیلایی که
برده دل از علی و حضرت زهرایی که
با نگاهش به همه عرض و سما عیدی داد
نه فقط مادر سادات خدا عیدی داد
یکی از کوچه نشینان تو دنیا شده است
یکی از کاسه به دستان تو موسی شده است
آنکه از جام تو نوشیده مسیحا شده است
آنکه روی تو ندیده است زلیخا شده است
یوسفان گرم تماشای شما مست شدند
کوچه ها وقت عبورت همه بن بست شدند
آنکه سودا زده ات نیست که آدم نشود
آنکه سر باخته ات نیست که محرم نشود
نشود آنکه اسیر تو مکرم نشود
نشود هرکه گدایت به جهنم... نشود
که خدا بیرق خود را لب بامت زده است
هرچه در ملک خودش بود به نامت زده است
**
-------------------------------------------------
همدم یار شدن دیده تر می خواهد
پیر میخانه شدن اشک سحر می خواهد
عاشقی کار دل مصلحت اندیشان نیست
قدم اول این راه جگر می خواهد
بال و پرهای به دور و بر شمع ریخته گفت:
بشنود هرکه ز معشوق خبر می خواهد
هرکه عاش شده خاکستر او بر باد است
عاشق از خویش کجا رد و اثر می خواهد
هنر آن نیست نسوزی به میان آتش
پر زدن در وسط شعله هنر می خواهد
در ره عشق طلا کردن هر خاک سیاه
فقط از گوشه چشم تو نظر می خواهد
ظرف آلوده ما در خور سهبای تو نیست
این ترک خورده سبو رنگ دگر می خواهد
زدن سکه سلطانی عالم، تنها
یک سحر از سر کوی تو گذر می خواهد
تا زمانی که خدایی خدا پا بر جاست
پرچم حسن حسن در همه عالم بالاست
در کرمخانه حق سفره به نام حسن است
عرش تا فرش خدا رحمت عام حسن است
بی حرم شد که بدانند همه مادری است
ورنه در زاویه عرش مقام حسن است
بس که آقاست به دنبال گدا می گردد
ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
دست ما نیست اگر سینه زن اربابیم
این مسلمانی ایران ز کلام حسن است
هرکه خونش حسنی شد ز خودی حرف شنید
غربت از روز ازل باده جام حسن است
حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین
هرحسینیه که بر پاست خیام حسن است
او چهل سال بلا دید بماند اسلام
صبر شیرازه اصلی قیام حسن است
ما گدائیم ولی شاه کریمی داریم
هرچه داریم ز تو یار قدیمی داریم
تاخدا با همه حُسن خود املایت کرد
چون جلالیت خود آیت عظمایت کرد
تا که در صورت تو عکس خودش را بکشد
همچونان روی نبی این همه زیبایت کرد
تا که قرص قمر ماه علی کامل شد
پرده برداشت ز رخسار و هویدایت کرد
تا ثمر داد نهالی که خدا کاشته بود
باهمه جلوه تو را شاخه طوبایت کرد
ریخت آب و سر مشک از کف هر ساقی رفت
بسکه مستانه و مبهوت تماشایت کرد
تا که اثبات شود بر همگان ابتر کیست
پسر ارشد صدیقه کبرایت کرد
تاشوی بعد علی میر بنی هاشمیان
صاحب صولت و شخصیت طاهایت کرد
بسکه ذات احدی خاطر لعلت می خواست
شیر نوش از جگر حضرت زهرایت کرد
با توسرچشمه کوثر شده زهرا یاهو
کوری عایشه مادر شده زهرا یاهو
انقطاع تو زِ هر سوز و گدازت پیدا
فاطمی بودنت از عشوه و نازت پیدا
سر سجاده تو گوشه ای از عرش خداست
سیر عرفانی ات از حال نمازت پیدا
هرکه آمد به در خانه تو آقا شد
هرچه جود و کرم از سفره بازت پیدا
گریه دار است چرا زمزمه قرآنت
حزن زهراییت از صوت حجازت پیدا
آتشی بر جگرت مانده که پنهان کردی
ولی آثارش ازین سوز و گدازت پیدا
وارث پیر مناجاتی نخلستانی
این هم از ناله شبهای درازت پیدا
محرم مادری و از سر گیسوی سپید
درد پنهانی و یک گوشه رازت پیدا
کاش مهمان تو و چشم پر آبت باشم
روضه خوان حرم وصحن خرابت باشم
روح تطهیر کجا وسوسه ناس کجا
دلبری پاک کجا خدعه خناس کجا
خون دلها وسط تشت به هم می گفتند
جگری تشنه کجا سوده الماس کجا
در چهل غمی که جگرت را سوزاند
ضرب دیوار کجا برگ گل یاس کجا
خانه ای سوخته و دست ز کار افتاده
ورم دست کجا گردش دسداس کجا
ای کفن پاره شده علقمه جایت خالی
بوسه تیر کجا دیده عباس کجا
داغ عباس چه آورد سر اهل حرم
غارت خیمه کجا جوری اجناس کجا
چون دل سوخته و جگرم می سوزد
تن و تابوت تو را تیر به هم می دوزد
--------------------------------------
دستی که شعر دفتر دل را نوشته است
دست مرا به پای تمنا نوشته است
چون دید اشک شوق، سحر موج میزند
چشم مرا ادامه ی دریا نوشته است
دستان عشق ،نام امام کریم را
زیباترین ترانه دنیا نوشته است
آنکس که داد جان به تنم با نگاه تو
آقا تو را امام مسیحا نوشته است
نام تو را به صفحه پیشانی ام خدا
با رنگ سبز حضرت زهرا نوشته است
تو آمدی و خواهش دستان من شدی
ارشدترین ستاره زهرا ، حسن شدی
اعجاز ناز چشم تو اعجاز دلبری است
عیناً شبیه معجزه های پیمبری است
خیرات تو همیشه سر سفره های ماست
آقا کریم بودن تان چیز دیگری است
اصلاً بعید نیست که سلمان مان کنی
جایی که کار چشم شما ذره پروری است
محشر فقط قیامت و هول و هراس نیست
نام حسن خودش بخدا نام محشری است
گویا حسن ستاره همزاد فاطمه است
از بس که اولین پسر خانه مادری است
ای اولین ستاره شب های فاطمه
لالایی شبانه ی لب های فاطمه
در ازدحام کوچه نشسته گدای تو
تا که دخیل اشک ببندد به پای تو
قرآن بخوان و باز ببین بند آمده
این کوچه از تلاوت گرم صدای تو
وقتی که نقش حضرت تو آفریده شد
تبریک گفت بر خودش حتی خدای تو
جانا کنار سفره افطار خود علی
افطار کرده با نمک خنده های تو
تو آسمان خانه زهرای اطهری
چون روی دوش حضرت مولاست جای تو
آقا دوباره بر تن مان جان نمی دهی؟
امشب به دست خالی مان نان نمی دهی؟
رخصت بده که عاشق شیدایی ات شوم
مجنون سرو قامت لیلایی ات شوم
من را بیا به خاطر زهرا قبول کن
تا اینکه خاک مقدم زهرایی ات شوم
من آمدم کنار تمام فرشته ها
تا که اسیر جذبه زیبایی ات شوم
باید بمیرم از سر شوق رسیدنت
تا زنده ی نگاه مسیحایی ات شوم
ما را برای نوکریت انتخاب کن
یا که مرا غلام غلامت خطاب کن
با زهر دشمنی که نفس را گرفته بود
آتش میان سینه او پا گرفته بود
حتی مدینه محرم درد دلش نبود
شهری که بوی غربت مولا گرفته بود
تیری که خورد گوشه تابوت مجتبی
قبلاً به کوچه در دل او جا گرفته بود
دستی پلید پیش غرور نگاه او
برق نگاه مادر او را گرفته بود
بنگر به مرتضی که در این ماه ،روضه را
با بوسه از لب حسن افطار میکند
**
----------------------------------------------------------
گدا گدا آقا
نشسته ام بنويسم گدا گدا آقا
چقدر محترم است اين گداي با آقا
نشسته ام بنويسم حسن ، كريم ، كرم ،
مدينه ، سفره ي آقا ، برو بيا ، آقا
نشسته ام بنويسم به جاي العفوم
الهي يا حسن يا كريم يا آقا
تو مهرباني ات از دستگيري ات پيداست
بگير دست مرا هم تو را خدا آقا
دخيل هاي نبسته شده زياد شدند
چرا ضريح نداري ؟ چرا چرا آقا
تويي كريم كرم زاده من گدا زاده
مرا خدا به تو داده تو را به من داده
همه فقير تو هستند ما گدا ها هم
گداي لطف تو هستند خضر و موسي هم
سه بار زندگي ات را به اين و آن دادي
هر آنچه داشته بودي و گيوه ات را هم
قسم به ايل و تبارت - قسم به طايفه ات
غلام قاسم و عبدالله توآم با هم
عجيب نيست بگردد فرشته دور سرت
عجيب نيست بگردد علي و زهرا هم
من از بهشت به سمت شما سفر كردم
كه من بهشت بدون تو را نمي خواهم
بدون عشق مسلمان شدن نمي ارزد
بدون مهر تو انسان شدن نمي ارزد
نديده اند افاضات آفتابت را
نخوانده است كسي سطري از كتابت را
به دستهاي گدايان فقط دعا دادند
به چشم هاي تو دادند استجابت را
چرا غلام نداري ؟ مگر كه ما مرديم
نشسته ايم ببينيم انتخابت را
تو تكسواري حتي كسي شبيه حسين
عجيب نيست بگيرد اگر ركابت را
نه كه نظر نخوري- نه - مدينه ميميرد
اگر كه دست علي وا كند نقابت را
نقاب خويش بيفكن مرا دچار كني
نقاب خويش بيفكن كه تار و مار كني
نشسته ام بنويسم كه قامتت طوباست
نگات مثل علي و صدات مثل خداست
نشسته ام بنويسم علي است بابايت
نشسته ام بنويسم كه مادرت زهراست
نشسته ام بنويسم هزار اي والله
هنوز هم كه هنوز است پرچمت بالاست
سكوت كردي اما حسين شهر شدي
سكوت كردن تو كربلاست - عاشوراست
اگر كه جلوه نكردي همه كم آوردند
نبود دست تو آري خدا چنين ميخواست
قرار بود كه در صلح - كربلا بشوي
سكوت پيش بگيري و لافتي بشوي
نشسته ام بنويسم كه سفره داري تو
هميشه بيشتر از حد انتظاري تو
به دست با كرمت مي دهي كريمانه
به سائلان حسينت هر آنچه داري تو
تو نيمه ي رمضاني ولي شب قدري
مرا به دست خداوند مي سپاري تو
اگر بناست بسوزم به هيزم فردا
قسم به چادر زهرا نمي گذاري تو
نخواستم بنويسم ولي نفهميدم
چطور شد كه نوشتم حرم نداري تو
نوشتم از سر اين كوچه رد مشو اما
نگاه كردم و ديدم چگونه داري تو .....
.... تلاش ميكني از مادرت جدا نشوي
تلاش ميكني او را حرم بياري تو
ميان كوچه به دنبال توست مادر تو
ميان كوچه به دنبال گو
نويسنده : خادم الرضا |
تاريخ : چهار شنبه 2 مرداد 1392برچسب:سرودامام حسن مجتبی,سرودامام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,شعرولادت امام حسن ,مولودیسرودامام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,شعرولادت امام حسن ,مولودیسرودامام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,شعرولادت امام حسن ,مولودیسرودامام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,شعرولادت امام حسن ,مولودیسرودامام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,شعرولادت امام حسن ,مولودیسرودامام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,شعرولادت امام حسن ,مولودیسرودامام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,شعرولادت امام حسن ,مولودیسرودامام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,شعرولادت امام حسن ,مولودی,اشعارولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,شعرولادت امام حسن ,مولودی, :: 9:1 :: نويسنده : روابط عمومی هیئت زینبیون (س) , , |
نوع مطلب :
<-CategoryName-> |
ذكر و سرود
كريم
امشب چشام بارونيه
عرش و زمين مهمونيه
ز بسكه مسته دلِ من
سرآخرش مجنونيه
يه نورِ آسموني تو سينه كرده غوغا
با كرمِ خدايم كريم اومد به دنيا
كريمِ آل فاطمه امام حسن فدات بشم (3)
ناطقِ قرآن كريم
كه دل و جونم ربوده
تا سحر از لطفِ خدا
راز و نيازم سجوده
بگيد به دشمن دين آخرِ ظالمي شد
ماه خدا مزيّن به ماه فاطمي شد
كريمِ آل فاطمه امام حسن فدات بشم (3)
سرودِ دل
من به هواي يارم
سرود دل ميخوانم
به عشقِ رويش امشب
منتظرش ميمانم
دلبر من، سرور من به دلبري چيره دسته
حاصلِ زائرِ رخش يه دل و يك چشم مسته
يا سيدي ياسيدي كريم آل فاطمه (4)
دل از ملك بستاند
به چرخش يك مويش
كار علي و زهرا
نظارهي ابرويش
عشوه گري نمايد آن به خندههاي مستانه
كند به يك كرشمهاي دل جهان را ديوانه
يا سيدي ياسيدي كريم آل فاطمه (4)
تو شاهي و ما بنده
يا سيدي يا مولا
ز عشقت هستم زنده
يا سيدي يا مولا
منم منم گداي تو كريم آلِ فاطمه
فداي غصههاي تو كريم آلِ فاطمه
يا سيدي ياسيدي كريم آل فاطمه (4)
بلور
نور نگاهش ـ زلفِ سياهش ـ دل من و ديوونه كرده
خانهي زهرا ـ چشماي مولا ـ با قدمش گلخوونه كرده
اون كه رخش مثل مه كامله
يوسف زهرا پسرِ فاطمه
نيمهي ماهِ رمضون ـ دل شده سرگشتهي اون
اون قده شادِ دلِ من ـ ميگه همش برام بخون
اي گل زهرا ـ اي گل زهرا ـ يا حسن بن مرتضي (4)
دنياي نوره ـ مثلِ بلوره ـ زلف سياش ببين كمنده
حيدرِ كرار ـ گرمِ سروره ـ چون پسرش داره ميخنده
ديدن داره يه ماه و دو ستاره
تو قلب زهرا و علي بهاره
چه برق چشماش با صفاست ـ نورِ دو چشمِ مصطفاست
كرامتش حرف نداره ـ خيلي رئوف و با وفاست
اي گل زهرا ـ اي گل زهرا ـ يا حسن بن مرتضي (4)
امشب خرابم ـ در تب و تابم ـ به سيم آخر زدهام من
به عشق يارم ـ چه بيقرارم ـ به هر طرف سر زدهام من
جز اون ندارم به كسي پناهي
قربونِ قاسمش بشم الهي
امشب به دل تاب و تبه ـ نام خدا ذكرِ لبه
چون شب ميلاد حسن ـ عشقِحسين و زينبه
اي گل زهرا ـ اي گل زهرا ـ يا حسن بن مرتضي (4)
هبذا
هبذا يا فاطمه بنت پيغمبر
دسته گل آوردهاي در برِ حيدر
كودكي از جنسِ نور اينچنين زيبا
خندهاش برده دلِ ساقيِ كوثر
جانم فدايت ـ يا حسن جانم
هستم گدايت ـ يا حسن جانم
مولا حسن جانم ـ يا حسن جانم (4)
در بغل امشب علي چون قمر دارد
گنجي از الماس و زر او به بر دارد
خانه نوراني شده از چنين ميلاد
فاطمه در خانهاش شه پسر دارد
جانم فدايت ـ يا حسن جانم
هستم گدايت ـ يا حسن جانم
مولا حسن جانم ـ يا حسن جانم (4)
خنده باران شد خدا گلشنِ طاها
شبهِ پيغمبر كندِ عالمي شيدا
ماه بدرِ فاطمه در مَهِ قرآن
عشوه بازي ميكند با دلِ زهرا
جانم فدايت ـ يا حسن جانم
هستم گدايت ـ يا حسن جانم
مولا حسن جانم ـ يا حسن جانم (4)
من فداي مقدمت اي پناه من
هر دو ابرويت شده قبلگاه من
گر شود از روي لطف گوشهي چشمي
بر من مسكين كني تكيه گاه من
جانم فدايت ـ يا حسن جانم
هستم گدايت ـ يا حسن جانم
مولا حسن جانم ـ يا حسن جانم (4)
حضور
ستارههاي آسمون ـ شب شبِ وصاله
شبِ ستاره بارونه ـ در حضورِ ياره
با دلِ مجنون شده
نيمهي ماهِ خدا
ميونِ ذكرا ميگيم
يا حسنِ مجتبا
يا حسنِ مجتبي ـ يا حسن مجتبي (4)
ز مقدمِ اون عالمي ـ در سرور و گلشن
چشم علي و فاطمه ـ غرقِ نور و روشن
براي حفظِ زخمِ چشم ـ از وجودِ دشمن
ذكرِ نبي شد چار قل و ذكرِ ختمِ جوشن
سفرهي افطار عشق
عسل بارون از نگاش
روزهاش و باز ميكنه
علي با شهدِ لباش
يا حسنِ مجتبي ـ يا حسن مجتبي (4)
امشب كه دلا بونهي ـ آتشينه كرده
حال و هواي عاشقا ـ به مدينه كرده
ميرسد از آسمان
از عرشيان اين سخن
بگير جواز بقيع
با مددي از حسن
يا حسنِ مجتبي ـ يا حسن مجتبي (4)
شور و بحر طويل
امام حسن امام حسن آقام آقام آقام امام حسن (3)
مرغ دلم رفته ز تن
رفته به گلزار و چمن
زير لبش ميگه دلم
قربونتم امام حسن
* * *
بر دل ما كه دلبره
از همه دلرباتره
با قطرهاي از كرمش
از عاشقاش دل ميبره
* * *
اين كودك نازِ علي
كه گشته همراز علي
روي تماشايي داره
چشماي زيبايي داره
بگم ز ناز خندههاش
خنده رويايي داره
برق نگاش گفتنيه
قد و بالاش ديدنيه
پهلوونِ كرامته
شجاعتش چون عليه
* * *
تو عمر با مشقتش
وارث صبرِ مادره
لحظه به لحظه تو بقيع
زائر قبرِ مادره
روي لباش نوشته كه
كشتهِ خونِ جگره
زهرا غريب حيدره
حسن غريبِ مادره
كريم آل فاطمه ـ مولانا يا حسن جان (3)
به تارِ مژگان علي
رو قلب زهرا نوشته
كسي كه يارِ حسنه
هميشه جاش تو بهشته
* * *
عاشقيمون صفا داره
چون عشق ما دل رحيمه
عاشقا رو هوا داره
چون كه آقامون كريمه
* * *
از كرمِ امام حسن
هم ديده ام هم شنيدهام
حالا يه كم از عشقش و
به هر دو دنيا نميدهم
* * *
يكي بياد برا محك
سر روي سينهام بذاره
اين ضربانِ قلبمه
اسم حسن رو ميآره
جانم حسن جانم اي جانِ جانم حسن (4)
ز عرش حق صدا ميآد مدينه
صداي آشنا ميآد مدينه
به نيمهي ماهِ ضيافت حق
امام مجتبي ميآد مدينه
* * *
دلم ميخواد دورِ سرش بگرده
بگه آقا بي تو دلم چه سرده
بگه آقا خاكِ تو سرمهي من
ببين كه عشقت با دلم چي كرده
* * *
وقتي كه قرآن ميخونه، چه محشر
تو خطبههاي منبرش، پيمبر
فرماندهي لشكرِ عاشقونه
شجاعت و شهامتش چو حيدر
عاشقاي امام حسن مينالند
وقتي بهش ميگن غريبِ مادر
رجز
بگو به قلب عاشقان
به مردم شهرِ صيام، ماه خدا، ماه قيام
كه لحظهي شادي حيدر آمده
لحظهي آرامش كوثر آمده
كه آمده نسيم ما
كلام او حريم ما
به سينهها شميم ما
شبه نبي، كريمِ ما
عجب گلي، چه گلشني، چه نوري و چه روشني
چه اختري، چه گوهري، چه ماهي و چه زيوري
ببين به آغوش علي صنوبري، صنوبري
* * *
سبزي كه رنگ از او گرفت
يوسف از او كه رو گرفت
فرشته ديد، روي حسن
با او نشست و خو گرفت
از دستِ بازِ كرمش
كه جبرئيل سبو گرفت
مدينهي خاموشِ دل
از او به گفتگو گرفت
آتيش ظلم و ظالمي
خاموش شد و سوسو گرفت
* * *
چيست حسن؟ كيست حسن؟ كه گفتهاند صنوبر است؟
دليل و علت همين، كه او غريبِ مادر است؟ ...
او آمده تا نور به شب ها بخشد | روح شرف و عشق به دنيا بخشد |
|
|
او آمده تا باور وايمان و صفا | همراه دو صد عاطفه برما بخشد |
|
|
او آمده از صلح و محبت بي شك | جاني ز ولا برتن تنها بخشد |
|
|
آن سيد خوبان و بهشت آمده تا | برمهر و وفا ارزش و معنا بخشد |
|
|
او آمده با نام حسن در حسنش | شوري به سرا پرده مولا بخشد |
|
|
او رود زلالي ست كه درفصل عطش | جود و كرم خويش به دريا بخشد |
|
|
از لطف ، كريم اهل بيت عصمت | ما را زكرم خدا به فردا بخشد |
|
|
ميلاد امام مجتبي (ع) آمده است | شادي به حريم دل ما آمده است |
اشعار میلاد امام حسن مجتبی(ع)
ضلعی از حدیث کسا
نذری کنید تا که دمی با خدا شویم
از این قفس که ساخته شیطان رها شویم
باری که روی دوش گرفتیم از گناه
روی زمین گذاشته و با صفا شویم
امشب شب در آمدن ماه فاطمه است
دیگر بس است باید از این خواب پا شویم
تا نیمه های ماه دگر صبر هم بس است
راهی بیت حضرت خیر النسا شویم
باید هزار سال عبادت کنیم تا
از سائلان واقعی مجتبی شویم
آقا عنایتی کن از این تن در آمده
قدری تو را صدا زده تا بی ریا شویم
قدری به ما نگاه کن آقا که تا ابد
گندم فروش صحن نگاه شما شویم
امشب به یمن آمدنت دست ما بده
آن باده ای که بر کرمت مبتلا شویم
حسنت مرا مقیم سرِ دار میکند
امشب علی ز لعل تو افطار میکند
وقتی تو را ز عرش فراتر گذاشتند
یعنی به روی دست پیمبر گذاشتند
در راه تو تمام خلائق نشسته اند
دل برده ای که نام تو دلبر گذاشتند
ماهی نبود تا که در این ماه گل کند
اینجا تو را به دامن مادر گذاشتند
خورشید را به امر خدا مثل هدیه ای
یک گوشه پیش هدیه حیدر گذاشتند
موسی برای مهد تو گهواره ساخت و
عیسی و دیگران روی آن پر گذاشتند
تا این که حاجت دل عالم روا شود
هفت آسمان به پای شما سر گذاشتند
امشب برای شادی زهرا و مرتضی
تاجی به روی فرق تو از زر گذاشتند
این افتخار ماست که با مقدم شما
ما را در آستان تو نوکر گذاشتند
با بودن تو فاطمه حس کرد مادر است
یعنی که اولین پسر چیز دیگر است
با مقدم تو دین خدا زنده میشود
ماه خدا کنار شما زنده میشود
عیسی به ناز مقدم تو ناز میکند
موسی که هیچ با تو عصا زنده میشود
ماه مبارک است در این نیمه های شب
با مقدم تو حال دعا زنده میشود
امشب که فاطمه به تو لبخند میزند
شهر مدینه غرق صفا زنده میشود
آقا خوش آمدی که در این لحظه های خوش
سلول های مرده ما زنده میشود
امشب تو آمدی و نبی گفت با علی
یک ضلع از حدیث کسا زنده میشود
وقتی شروع نهضت ارباب با شماست
با تو حسین و کرب و بلا زنده میشود
چشمان تو به چشم علی تا که وا شده
از آن به بعد نام شما مجتبی شده
شوری میان سینه من پا گرفته است
عشقی میان قلب و دلم جا گرفته است
مثل علی ست با نمک است و خدایی است
قنداقه ای که حضرت زهرا گرفته است
گویا دوباره موقع افطار آمده
با بوسه ای که از لبش آقا گرفته است
او که کریم خانه ی زهرا و حیدر است
رونق ز کار و بار مسیحا گرفته است
از سوی جنت آمده یا از سوی خدا
دسته گلی که حضرت موسی گرفته است
معمار گاهواره او دست جبرئیل
یعنی که کار عشق چه بالا گرفته است
یوسف رسیده است به پابوسی حسن
مجنون شده است و دامن لیلا گرفته است
با چشم خود دل از همه دل ها ربوده است
این ارث را ز ام ابیها گرفته است
آنقدر بیت حضرت زهرا شلوغ بود
یک هفته است نوح نبی جا گرفته است
ای برکت همیشه افطار ما حسن
خوش آمدی به خانه صدیقه یا حسن
از بس که مثل حضرت زهرا منور است
مست اند اهل خانه به قدری معطر است
حیدر ز شوق، محو تماشای روی اوست
گفتم که گفت فاطمه، او چیز دیگر است
گفته نبی عقیقه کند زودتر علی
آنقدر روی دلبر نوزاد محشر است
کی گفته است این که حسن مرد جنگ نیست
نیزه به دست حضرت فتاح خیبر است
گفتند نیست آشنا با فنون جنگ
جنگ جمل رسید همه دیدند حیدر است
با ضربه اش چو عایشه را زد به روی خاک
دیدند مستحق صد الله اکبر است
وقت نماز کنده شود از دل زمین
بیخود نبوده است که او مست کوثر است
در حلم و در عبادت و در سجده های شب
هم مثل مرتضی ست و هم چون پیمبر است
این را بدان کسی که به تن فخر میکند
محشر خدا به خلق حسن فخر میکند
مظلوم تر ز حیدر کرار یا حسن
ای نیمه شب به دوش شما بار یا حسن
ای صاحب تمام مکاتب ،امام عشق
استاد درس رزم علمدار یا حسن
ای قبله گاه خلق دو عالم بقیع تو
ای از دل شکسته خبردار یا حسن
پیری زود رس ز چه آمد سراغ تو
از غصه های کوچه عزادار یا حسن
ای زیر بار تهمت و دشنام بین شهر
ای از تمام شهر طلبکار یا حسن
آقا شنیده ام که قدت را شکسته اند
وقتی که سوخت آن در و دیوار یا حسن
آقا شب ولادت و روضه حلال کن
این روضه را زمینه عشق و وصال کن
---------------------------------
بالی برای پر زدنم دست و پا کنید
از قید و بند غصه دلم را رها کنید
ای روزه دارهای سر سفره ی کرم
حالی چو دست داد برایم دعا کنید
وقت سحر که فیض مناجات کامل است
منت گذاشته و مرا هم صدا کنید
ای سائلان پشت در خانه کریم
راهی برای رد شدن عشق واکنید
خیرات میدهند به هرکس که آمده
جانی بیاورید و به پایش فدا کنید
**
روزی که پا به دیده ی دنیا نهاده ای
رنگی دگر به جلوه مهتاب داده ای
در زیر پای تو سر خیل ملائک است
آن لحظه ای که در سفر حج پیاده ای
امشب اگر اراده کنی ذبح میشوم
جانم فدای منت و همچون اراده ای
سجاده ی تو عرش؛ در آن لحظه ای که تو
تکبیر گفته و به نماز ایستاده ای
نام تو را ادامه ی زهرا نوشته اند
تو مادری ترین پسر خانواده ای
هرکس که عشق حضرت مولا نمیشود
هر یوسفی که یوسف زهرا نمیشود
در طالعم اسیر حسن را رقم زدند
روزی که نقش خلقت من را رقم زدند
از روی سرو قامت لیلایی حسن
در شعر عشق سرو چمن را رقم زدند
بر روی لوح سینه بیتابم از ازل
با رنگ سبز نام حسن را رقم زدند
صبر حسن مقدمه ی ظهر کربلاست
این گونه شد که داغ کفن را رقم زدند
ای صبر تو مقدمه ی کار کربلا
پیش تو سر به زیر علمدار کربلا
**
اجرا شده توسط حاج محمود کریمی
-------------------------------------------------
سالها چشم به دنبال عبایی میگشت
سالها حُسن پِی قبله نمایی میشگت
عاقبت گمشده بردست علی پیدا شد
عشق در نیمه ماه رمضان زیبا شد
خانه وحی که عطر گل مریم دارد
جلوه های علوی جذبه خاتم دارد
خانه وحی اگرچه درِ عالم دارد
کلبه ای هست که یک قبله نما کم دارد
سفره هر سحرش بال ملک میخواهد
سفره حضرت زهراست نمک میخواهد
جلوه ای کرد خدا باز در این خانه و بعد
باز شد پنجره با دست کریمانه و بعد
خانه پر شد ز گل و لاله و پروانه و بعد
چشم ها مات شد از خنده دردانه و بعد
گوئیا روح علی باز به تن آمده است
باز اسفند بریزید حسن آمده است
چشم وا کردی و دل رفت ز دل هایی که
در تماشای تو بودند تماشایی که
همه مجنون شده از دیدن لیلایی که
برده دل از علی و حضرت زهرایی که
با نگاهش به همه عرض و سما عیدی داد
نه فقط مادر سادات خدا عیدی داد
یکی از کوچه نشینان تو دنیا شده است
یکی از کاسه به دستان تو موسی شده است
آنکه از جام تو نوشیده مسیحا شده است
آنکه روی تو ندیده است زلیخا شده است
یوسفان گرم تماشای شما مست شدند
کوچه ها وقت عبورت همه بن بست شدند
آنکه سودا زده ات نیست که آدم نشود
آنکه سر باخته ات نیست که محرم نشود
نشود آنکه اسیر تو مکرم نشود
نشود هرکه گدایت به جهنم... نشود
که خدا بیرق خود را لب بامت زده است
هرچه در ملک خودش بود به نامت زده است
**
-------------------------------------------------
همدم یار شدن دیده تر می خواهد
پیر میخانه شدن اشک سحر می خواهد
عاشقی کار دل مصلحت اندیشان نیست
قدم اول این راه جگر می خواهد
بال و پرهای به دور و بر شمع ریخته گفت:
بشنود هرکه ز معشوق خبر می خواهد
هرکه عاش شده خاکستر او بر باد است
عاشق از خویش کجا رد و اثر می خواهد
هنر آن نیست نسوزی به میان آتش
پر زدن در وسط شعله هنر می خواهد
در ره عشق طلا کردن هر خاک سیاه
فقط از گوشه چشم تو نظر می خواهد
ظرف آلوده ما در خور سهبای تو نیست
این ترک خورده سبو رنگ دگر می خواهد
زدن سکه سلطانی عالم، تنها
یک سحر از سر کوی تو گذر می خواهد
تا زمانی که خدایی خدا پا بر جاست
پرچم حسن حسن در همه عالم بالاست
در کرمخانه حق سفره به نام حسن است
عرش تا فرش خدا رحمت عام حسن است
بی حرم شد که بدانند همه مادری است
ورنه در زاویه عرش مقام حسن است
بس که آقاست به دنبال گدا می گردد
ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
دست ما نیست اگر سینه زن اربابیم
این مسلمانی ایران ز کلام حسن است
هرکه خونش حسنی شد ز خودی حرف شنید
غربت از روز ازل باده جام حسن است
حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین
هرحسینیه که بر پاست خیام حسن است
او چهل سال بلا دید بماند اسلام
صبر شیرازه اصلی قیام حسن است
ما گدائیم ولی شاه کریمی داریم
هرچه داریم ز تو یار قدیمی داریم
تاخدا با همه حُسن خود املایت کرد
چون جلالیت خود آیت عظمایت کرد
تا که در صورت تو عکس خودش را بکشد
همچونان روی نبی این همه زیبایت کرد
تا که قرص قمر ماه علی کامل شد
پرده برداشت ز رخسار و هویدایت کرد
تا ثمر داد نهالی که خدا کاشته بود
باهمه جلوه تو را شاخه طوبایت کرد
ریخت آب و سر مشک از کف هر ساقی رفت
بسکه مستانه و مبهوت تماشایت کرد
تا که اثبات شود بر همگان ابتر کیست
پسر ارشد صدیقه کبرایت کرد
تاشوی بعد علی میر بنی هاشمیان
صاحب صولت و شخصیت طاهایت کرد
بسکه ذات احدی خاطر لعلت می خواست
شیر نوش از جگر حضرت زهرایت کرد
با توسرچشمه کوثر شده زهرا یاهو
کوری عایشه مادر شده زهرا یاهو
انقطاع تو زِ هر سوز و گدازت پیدا
فاطمی بودنت از عشوه و نازت پیدا
سر سجاده تو گوشه ای از عرش خداست
سیر عرفانی ات از حال نمازت پیدا
هرکه آمد به در خانه تو آقا شد
هرچه جود و کرم از سفره بازت پیدا
گریه دار است چرا زمزمه قرآنت
حزن زهراییت از صوت حجازت پیدا
آتشی بر جگرت مانده که پنهان کردی
ولی آثارش ازین سوز و گدازت پیدا
وارث پیر مناجاتی نخلستانی
این هم از ناله شبهای درازت پیدا
محرم مادری و از سر گیسوی سپید
درد پنهانی و یک گوشه رازت پیدا
کاش مهمان تو و چشم پر آبت باشم
روضه خوان حرم وصحن خرابت باشم
روح تطهیر کجا وسوسه ناس کجا
دلبری پاک کجا خدعه خناس کجا
خون دلها وسط تشت به هم می گفتند
جگری تشنه کجا سوده الماس کجا
در چهل غمی که جگرت را سوزاند
ضرب دیوار کجا برگ گل یاس کجا
خانه ای سوخته و دست ز کار افتاده
ورم دست کجا گردش دسداس کجا
ای کفن پاره شده علقمه جایت خالی
بوسه تیر کجا دیده عباس کجا
داغ عباس چه آورد سر اهل حرم
غارت خیمه کجا جوری اجناس کجا
چون دل سوخته و جگرم می سوزد
تن و تابوت تو را تیر به هم می دوزد
قاسم نعمتی
--------------------------------------
دستی که شعر دفتر دل را نوشته است
دست مرا به پای تمنا نوشته است
چون دید اشک شوق، سحر موج میزند
چشم مرا ادامه ی دریا نوشته است
دستان عشق ،نام امام کریم را
زیباترین ترانه دنیا نوشته است
آنکس که داد جان به تنم با نگاه تو
آقا تو را امام مسیحا نوشته است
نام تو را به صفحه پیشانی ام خدا
با رنگ سبز حضرت زهرا نوشته است
تو آمدی و خواهش دستان من شدی
ارشدترین ستاره زهرا ، حسن شدی
اعجاز ناز چشم تو اعجاز دلبری است
عیناً شبیه معجزه های پیمبری است
خیرات تو همیشه سر سفره های ماست
آقا کریم بودن تان چیز دیگری است
اصلاً بعید نیست که سلمان مان کنی
جایی که کار چشم شما ذره پروری است
محشر فقط قیامت و هول و هراس نیست
نام حسن خودش بخدا نام محشری است
گویا حسن ستاره همزاد فاطمه است
از بس که اولین پسر خانه مادری است
ای اولین ستاره شب های فاطمه
لالایی شبانه ی لب های فاطمه
در ازدحام کوچه نشسته گدای تو
تا که دخیل اشک ببندد به پای تو
قرآن بخوان و باز ببین بند آمده
این کوچه از تلاوت گرم صدای تو
وقتی که نقش حضرت تو آفریده شد
تبریک گفت بر خودش حتی خدای تو
جانا کنار سفره افطار خود علی
افطار کرده با نمک خنده های تو
تو آسمان خانه زهرای اطهری
چون روی دوش حضرت مولاست جای تو
آقا دوباره بر تن مان جان نمی دهی؟
امشب به دست خالی مان نان نمی دهی؟
رخصت بده که عاشق شیدایی ات شوم
مجنون سرو قامت لیلایی ات شوم
من را بیا به خاطر زهرا قبول کن
تا اینکه خاک مقدم زهرایی ات شوم
من آمدم کنار تمام فرشته ها
تا که اسیر جذبه زیبایی ات شوم
باید بمیرم از سر شوق رسیدنت
تا زنده ی نگاه مسیحایی ات شوم
ما را برای نوکریت انتخاب کن
یا که مرا غلام غلامت خطاب کن
با زهر دشمنی که نفس را گرفته بود
آتش میان سینه او پا گرفته بود
حتی مدینه محرم درد دلش نبود
شهری که بوی غربت مولا گرفته بود
تیری که خورد گوشه تابوت مجتبی
قبلاً به کوچه در دل او جا گرفته بود
دستی پلید پیش غرور نگاه او
برق نگاه مادر او را گرفته بود
بنگر به مرتضی که در این ماه ،روضه را
با بوسه از لب حسن افطار میکند
**
----------------------------
نويسنده : خادم الرضا |
تاريخ : دو شنبه 24 تير 1392برچسب:ولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,مجتبی,ولادت امام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,کریم اهل بیت,شعرامام حسن,شعرولادت,جهان میهن,ولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,مجتبی,ولادت امام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,کریم اهل بیت,شعرامام حسن,شعرولادت,جهان میهن,زینبیون,متن اشعارولادت امام حسن مجتبی,مولودی امام حسن,میلاد امام حسنولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,مجتبی,ولادت امام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,کریم اهل بیت,شعرامام حسن,شعرولادت,جهان میهن,زینبیون,متن اشعارولادت امام حسن مجتبی,مولودی امام حسن,میلاد امام حسنولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,مجتبی,ولادت امام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,کریم اهل بیت,شعرامام حسن,شعرولادت,جهان میهن,زینبیون,متن اشعارولادت امام حسن مجتبی,مولودی امام حسن,میلاد امام حسنولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,مجتبی,ولادت امام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,کریم اهل بیت,شعرامام حسن,شعرولادت,جهان میهن,زینبیون,متن اشعارولادت امام حسن مجتبی,مولودی امام حسن,میلاد امام حسنولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,مجتبی,ولادت امام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,کریم اهل بیت,شعرامام حسن,شعرولادت,جهان میهن,زینبیون,متن اشعارولادت امام حسن مجتبی,مولودی امام حسن,میلاد امام حسنولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,مجتبی,ولادت امام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,کریم اهل بیت,شعرامام حسن,شعرولادت,جهان میهن,زینبیون,متن اشعارولادت امام حسن مجتبی,مولودی امام حسن,میلاد امام حسنولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,مجتبی,ولادت امام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,کریم اهل بیت,شعرامام حسن,شعرولادت,جهان میهن,زینبیون,متن اشعارولادت امام حسن مجتبی,مولودی امام حسن,میلاد امام حسنولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,مجتبی,ولادت امام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,کریم اهل بیت,شعرامام حسن,شعرولادت,جهان میهن,زینبیون,متن اشعارولادت امام حسن مجتبی,مولودی امام حسن,میلاد امام حسنولادت امام حسن,امام حسن مجتبی,مجتبی,ولادت امام حسن مجتبی,اشعارولادت امام حسن,کریم اهل بیت,شعرامام حسن,شعرولادت,جهان میهن,زینبیون,متن اشعارولادت امام حسن مجتبی,مولودی امام حسن,میلاد امام حسن,زینبیون,متن اشعارولادت امام حسن مجتبی,مولودی امام حسن,میلاد امام حسن, |
نوع مطلب :
<-CategoryName-> |